دانلود آهنگ جدید | پروا موزیک

دانلود دکلمه خسرو شکیبایی به نام خسته ام خسته - همراه با متن آهنگ

پروا موزیک تابع قوانین جمهوری اسلامی میباشد و در پایگاه ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد ثبت شده است .
سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

دانلود آهنگ خسته ام خسته از خسرو شکیبایی

دسته بندی : دکلمه تاریخ : جمعه 2 سپتامبر 2011

خسرو شکیبایی خسته ام خسته

دانلود دکلمه خسرو شکیبایی به نام خسته ام خسته

Download Reciting By Khosro Shakibaei Called Khasteam, Khaste

+ قسمتی از ترانه آهنگ خسته ام خسته

سلام حال همه‌ ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود

می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است

دانلود دکلمه خسرو شکیبایی به نام خسته ام خسته

آهنگ خسرو شکیبایی بنام خسته ام خسته با لینک مستقیم در رسانه ی پروا موزیک

دانلود آهنگ جدید خسته ام خسته ، با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰ ، جهت پخش آنلاین به ادامه مطلب مراجعه کنید




دانلود آهنگ با کیفیت 320 دانلود آهنگ با کیفیت 128

متن آهنگ خسته ام خسته از خسرو شکیبایی

سلام حال همه‌ ما خوب است ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاهِ خیالی دور،

که مردم به آن شادمانیِ بی‌سبب می‌گویند با این همه عمری اگر باقی بود

طوری از کنارِ زندگی می‌گذرم که نه زانویِ آهویِ بی‌جفت بلرزد و نه این دلِ ناماندگارِ بی‌درمان!

تا یادم نرفته است بنویسم حوالیِ خوابهای ما سالِ پربارانی بود

می‌دانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه‌ی باز نیامدن است

اما تو لااقل، حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی ببین انعکاس تبسم رویا

شبیه شمایل شقایق نیست!راستی خبرت بدهم

خواب دیده‌ام خانه‌ئی خریده‌ام

بی‌پرده، بی‌پنجره، بی‌در، بی‌دیوار … هی بخند!بی‌پرده بگویمت

چیزی نمانده است، من چهل ساله خواهم شد

فردا را به فال نیک خواهم گرفت دارد همین لحظه

یک فوج کبوتر سپید از فرازِ کوچه‌ی ما می‌گذرد

باد بوی نامه های کسان من می‌دهد یادت می‌آید رفته بودی

خبر از آرامش آسمان بیاوری!؟ نه ری‌را جان

نامه‌ام باید کوتاه باشد ساده باشد

بی حرفی از ابهام و آینه، از نو برایت می‌نویسم

حال همه‌ی ما خوب است اما تو باور نکن!

بیا برویم رو به روی بادِ شمال آن سوی پرچین گریه‌ها

سرپناهی خیس از مژه‌های ماه را بلدم که بی‌راهه‌ی دریا نیست.

دیگر از این همه سلامِ ضبط شده بر آدابِ لاجرم خسته‌ام بیا برویم!

آن سوی هر چه حرف و حدیثِ امروزست

همیشه سکوتی برای آرامش و فراموشی ما باقیست

می‌توانیم بدون تکلم خاطره‌ئی حتی کامل شویم

می‌توانیم دمی در برابر جهان به یک واژه ساده قناعت کنیم

من حدس می‌زنم از آوازِ آن همه سال و ماه

هنوز بیت ساده‌ئی از غربتِ گریه را بیاد آورم.من خودم هستم

بی خود این آینه را رو به روی خاطره مگیر

هیچ اتفاق خاصی رخ نداده است

تنها شبی هفت ساله خوابیدم و بامدادان هزارساله برخاستم.

دارم هی پا به پای نرفتن صبوری می‌کنم صبوری می‌کنم تا تمام کلمات عاقل شوند

صبوری می‌کنم تا ترنم نام تو در ترانه کاملتر شود

صبوری می‌کنم تا طلوع تبسم، تا سهم سایه،‌ تا سراغِ همسایه

صبوری می‌کنم تا مَدار، مُدارا، مرگ …تا مرگ، خسته از دق‌البابِ نوبتم

آهسته زیر لب … چیزی، حرفی، سخنی بگوید

مثلا وقت بسیار است و دوباره باز خواهم گشت!

هِه! مرا نمی‌شناسد مرگ یا کودک است هنوز و یا شاعران ساکتند!

حالا برو ای مرگ، برادر، ای بیم ساده‌ی آشنا

تا تو دوباره بازآیی من هم دوباره عاشق خواهم شد!

دیدگاه کاربران انتشار یافته : 1 - در انتظار بررسی : 44
    • دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
    • دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.

administrator
Rahele
یکشنبه , 20 سپتامبر 2020
پاسخ

منم واقعا خستم خسسسسته 😢😢