متن آهنگ امیرحسین آرمان به نام سرباز - همراه با لینک دانلود آهنگ

اتفاق عجیبی نبود اگر خوشحال به خانه برمیگشتند

اگر با دویست و شش استخوان تنشان از چارچوب در عبور میکردند

لباس خاکی رنگشان را به دیوار می آویختند

لبخند میزندند و یا حتی با اخم از خستگی روزشان در گوشه ای دراز میکشیدند

اتفاق ساده است زندگی اگر دست در سروشت هایمان نکنند

اگر زبان بدن جهان بازی گلوله ها و اسلحه ها نباشد

اگر مرز ها آرام بودند اگر صد ها سال پیش دست به کشیدن مرز ها نمیبردند

اگر انسان هنوز به انسان بودن ایمان داشت

و بیشترین نیاز انسان هنوز تماشای ستاره ها در دل کویر بود

و یا انتظار دیدار دوباره دریا با هزاران موج رقصان

افسوس از جهان قفسی ساخته اند و از سربازان هدف های کاغذی

آنها میتوانستند خود خود حضور باشند

با دو چشم روشن از زلالی عشق و هزاران رویا در دل

و دویست و شش استخوان …