متن آهنگ کوروش یغمایی به نام سفر
متن آهنگ کوروش یغمایی به نام سفر
Lyrics song Kourosh Yaghmaei by Journey
+ قسمتی از ترانه آهنگ سفر
شب اندوهگین دردناکی بود و میبارید / تو میرفتی و با تو آسمان میرفت و شب میرفت
تو میرفتی و بی تو آسمان میماند و شب می مُرد / نمیدانم آنکه با ما بود و دانم آنکه با ما بود
تورا می بست و میبُرد و مرا می خست و می آزرد / تو می رفتی و من آرام در خود گریه میکردم
غمم بر هر رگ نازکتر از مو نیشتر می زد / زمین می بُرد با خود شهرها و آشیان ها را
کبوترهای دست تو به حسرت بال و پر می زد / در آن شب بی تو در من دست مرموزی تکان می خورد
در آن شب بی تو در من پای سنگینی صدا می کرد / تو بودی در شبی تاریک و باران خورده دستی سرد
جهت مشاهده آهنگ و پخش انلاین این موزیک کلیک کنید
متن متن آهنگ کوروش یغمایی - سفر
شب اندوهگین دردناکی بود و میبارید
تو میرفتی و با تو آسمان میرفت و شب میرفت
تو میرفتی و بی تو آسمان میماند و شب می مُرد
نمیدانم آنکه با ما بود و دانم آنکه با ما بود
تورا می بست و میبُرد و مرا می خست و می آزرد
تو می رفتی و من آرام در خود گریه میکردم
غمم بر هر رگ نازکتر از مو نیشتر می زد
زمین می بُرد با خود شهرها و آشیان ها را
کبوترهای دست تو به حسرت بال و پر می زد
در آن شب بی تو در من دست مرموزی تکان می خورد
در آن شب بی تو در من پای سنگینی صدا می کرد
تو بودی در شبی تاریک و باران خورده دستی سرد
درون آشیان گرم و خاموشی شنا می کرد
♫♫♫♫
نمیدانم چرا آن شب چنین احساس می کردم
که گویی خواب میبینم شبی تردست و طوفانی
درختان شاخه هاشان استخوانی گشته خون آلود
فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی
فتاده آشیان ها در کف باد پریشانی