متن آهنگ محمد معتمدی به نام ملکاوان
متن آهنگ محمد معتمدی به نام ملکاوان
Lyrics song Mohammad Motamedi by Molkavan
+ قسمتی از ترانه آهنگ ملکاوان
بس که عمری ست در آیینه غریب است تنم
باید این بار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدم های خودم میگردم
شاید این راه مرا برد به سوی وطنم
جهت مشاهده آهنگ و پخش انلاین این موزیک کلیک کنید
متن متن آهنگ محمد معتمدی - ملکاوان
بس که عمری ست در آیینه غریب است تنم
باید این بار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدم های خودم میگردم
شاید این راه مرا برد به سوی وطنم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
♫♫♫♫
خنجر از پشت ولی مهر گنه کار زدن
به منه بی گنه و پارگی پیرهنم
تو بنا بود که بت باشی ولی بغض شدی
هرچه بی پایه بنا شد همه را میشکنم
کاش ای کاش کسی مشت بکوبد بر در
بگشاید در را عشق بگوید که منم
بگشاید در را عشق بگوید که منم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم