دانلود آهنگ جدید فدائی به نام مستقل - دانلود آهنگ جدید با لینک مستقیم

تف به عُرف و کفگیر منفعت

لعنت به هفت تیر مصلحت

ترافیکی ولی تقصیر افسره ست

ستوان درگیر مقنعه ست

بعد میگی چرا تک پرم

چرا یهو پر زدم

بدون همیشه جواب توو خود مسئله ست

کشتای زروق

شمشای بد تَقَل

که میفروشه بیشتر از اسلحه ست

مهم کندنه ست حالا معدن یا پوست کرگدن

دزدی رفتی در نزن

بگو ضریحم که آرزومه یه روزی شهید شم

توو دلت بزن نیشخند ِ کریح تر از  بنی صدر

موذی گری طریقت ، کیسه دوزی وظیفه ت

ماها میریم شبا شکار روزی

مث چوب لا چرخ نظام پولی

پی ثواب و خوبی با فساد روحی

حاجی پیاده میشه از مرسدس

درو با ک**نش وا میکنه

چون دستش دو تا سطله

پُره اشکله ، پره هق هقه

ملتی که باس واس دوزار سکته کنه از استرس

بلندی شمشیره که توو سینه ذوب میشه

فاجعه نی جزییه

واسه دیه خودشو توو چاه هُل میده

جَوونی که توو جهان سوم ماه میاد رو خورشیدش

آب از سر ما گذشته یه عمریه

♫♫♫♫

ماهی کوچولوی سیام لای ماهی سفیدا

میخوام آینه چی کار

همه پاپیچ ریال

میکنن فامیل و سیاه

تو ثانیه شیکار ، من از آتیه بیزار

مث دم اعدامی از آخرین سیگار

آدمی بی عار ، باوری بیمار

واسم نشو معلم آخریشون مشت خورد توو فَکِش

اخراج از مدرسه شدم تازه شدم محصل

خیابون دانشگاه دولتیه

شهید شده مدرس

کاسبا مقصر ، عادلا مُفَسر

ساکتا مشوق

فدائی کلماتو پرت میکنه خنک شه

سرت بی کلاه مونده چاییدی

خورده باد هنر بهت

جونت بالا میاد رو کاغذ بگی دو خط شعر

دیوار کج بلنده ، تا ثریا

آخرشم کلنگه مث کلانا سرنگه

دنبال خونه شیشه ای

تو با تیر کمون و سنگت توو خونه شیشه ای

زوده پیش بری اگه قراره با هر حرکت کیش بشی

همه میدونن رویای بدخواهای ملتفت اینه که

بتونن بشن باش متحد

سرت گرمه ، ک**م تنت

مث ؟؟؟ عشقته فرا

ولی روت نمیشه دوست داری شیش تیغ

ولی رو صورتت خورده ریشه

هیشکی اینهمه دروغو قورت نمیده

مگه اینکه کور ببینه

سنگ پرت نکن که کوهم ساخته میشه

بچه پیروزی که باخ نمیده

ولی لات بازیمونو آب نمیشه

قولنامه کردن زمینو خورده مالکا پشت میز بنگاه

حقوقا وصله به ریش بُرجا

طبیعت گمراه

همن لحظه کودک نیلوفر وسط مرداب

رد میشه ورقای تقویم مدام

واسه همه آرزوهامون کندیم گودال

دست از پا درازتره بس که کردیم دعا

ولی میاد روزی که به کامه ایام

برامون مهم نیست عظمت شهرا

عین الموت توو سد با خط شاهای تماز

سکوت قصرا پول نمی ارزه سَنار

فعلا که نوزدا از سر در میان بیان از پا

قابله بَره قصاب

متاهلا پی المثنی

مقصرا میگن ننویس سرکار

هنرمند به جرم تحریف ؟؟؟

فرق نداره شهروند و شهردار

دزد و سروان

چون هربار پرنده ای که میگیره توو قفس پر و بال

و غیر غذا نداره کم و کاست

پَر نمیکشه حتی بکنی درو باز

نداره سرکار با آسمون و هوا

خودش پاسبونه واسه آبروی خلاف میکشه ماهی از آب

اگه بگی چرا میگه میکشه ماهی عذاب

لیز میخوره چون دنیا رنگ روغنه

نقاشش تویی مث یاد مادرش

شب انفرادی که عین شنبه

وقتی بسته روزنه

نور مهم نی وقتی قلبت پشتمه

مهم زنده مُردنه و فکر مستقل